بخش اول فصل ششم : آبنوس تا بیدمشک - Page 04
کتابت روی انجیر
و اگر بر شاخ انجیر نقشی کنی، یا چیزی بنویسی، مانند آن بر انجیر پدید آید(نزهت نامه علایی). اگر بر شاخ انجیر نقشی کنند، بر انجیر همان نقش پدید آید(عجایب طوسی). و گفته اند که اگر بر طرف شاخ درخت انجیر که در زمین خواهد بود چیزی بنویسند که چون به بار آید انجیر ها آن کتابت ظاهر نماید(معرفت فلاحت).
نگه داشتن انجیر
اگر خواهند که انجیر از جایی به جایی برند و تباه نشود سبوی نو بباید گرفت و سه انجیر به زِفت بحری(صمغ خشک شده درخت صنوبر) بباید آلود و یکی در بن سبوی باید نهاد و انجیر در باید گرفت تا نیمه و یکی دیگر در نیمه نهند و انجیر درکُند تا سر و یکی در سر نهد. هر کجا برود تباه نشود(فرخ نامه).
بادام
چون بادام به سرگین تر بمالند یا در انگبین نهند درخت نیکو ببالد. و اگر مغز از پوست جدا کنند چنانکه خراشیده نگردد و بنشانند دست شکن برآید. چنانکه در گوز گفتیم. چون از درخت باز کنند و بگذارند تا پوست سبز از او جدا شود آنگاه به آب نمک بشویند و در آفتاب نهند نیکو گردد(نزهت نامه علایی).
بادام را اگر بشکنند، چنانک زخمی بر مغز وی نیاید و آنرا بکارند بی استخوان، بار وی پوستی تنک دارد، دست شکن همچون جوز دست شکن و این سخت شگفت اندیشه کرده اند(عجایب طوسی). و اندر شیرین گردانیدن بادام تلخ چاره هست.اگر بن بادام تلخ بکاوند و سرگین خوک در آن کنند با نمک بسیار و آب دهند شیرین گردد، والله اعلم(فرخ نامه)
بنفشه
کیفیت آن بحسب اب و هوا متفاوتست. بهترین بنفشه در شوشتر بعمل آید و بسیار زرع کنند و خوش بوی تر شود. و طبیعت آن آنست که در کنار بیشه ها و چشمه ها و جویها و زمین نمناک بسیار شود مانند مازندران و گیلان. و آنچه در میان درختان و سایه بروید کم بو شود و رنگ آن سفید گرردد. و بستانی بهتر از صحرائی باشد(آثار و احیاء). و بهر دو سال زیادتی آنرا بر باید کند و بر مواضع دیگر نشانند. چون بسیار انبوه شودگل زیاده نتواند داد و باید نگذارند که علف دیگر در میان آن برآید. و در سردسیر و فصل پائیز کم و بیش گل می دهد و بسیار خوشبو می باشد(آثار و احیاء).
به
هر کجا به باشد و انگور بنهند تباه گردد و در انبار با هم نباید نهادن. اگر خواهی که به بسیار گاه بماند در برگ انجیر نِه و در میان گل کن تا دیرگاه بایستد و سیب همچنین(نزهت نامه علایی).
اگر سگی مرده اندر بن درخت ی انبار کنند آبی های آن درخت گران آید(فرخ نامه). و گویند هیچ آبی نیکوتر از نیسابور و سمرقند نیست. و گویند ایشان بر یک درخت پنج یا شش آبی که نیکوتر و راست تر بود بگذارند و باقی بچینند، و اول چون گل بریزد و آبی پدید آید همه را به روغن زیت چرب کنند، آنگاه این پنج شش کی نکوتر بود به کاغذ اندر گیرند تا به غایت رسد، آنگاه از درخت باز کنند و بنهند. یکی از آن به صد درم قیمت کنند(فرخ نامه). و پارسیان گویند که آبی از درخت باز کنند بیآزار و به برگ نی اندر پیچند، پس مغاکی بکنند تا میان مرد، آنگه یک نیمه از آن مغاک پر ریگ کنند، پس آبی اندر مغاک نهند بیآزار و به برگ نی زبرش بپوشند و ریگ بر زبر آن پوشند تا هموار شود. پس هر پانجده روز آب بر زیر آن میریزند. چنانک برانند تا یک سال آن آبی بماند. سیب نیز همچنین باز توان داشت(فرخ نامه). و گویند ایشان بر یک درخت پنج یا شش آبی که نیکوتر و راستتر بود بگذارند و باقی بچینند، و اول چون گل بریزد و آبی پدید آید همه را به روغن زیت چرب کنند، آنگاه این پنج شش کی نیکوتر بود به کاغذ اندر گیرند تا به غایت رسد. آنگاه از درخت باز کنند و بنهند یکی از آن به صد درم قیمت کنند. و اندرو خاصیت است(فرخ نامه).
گوینداگر آبی را در زیر جو نهند دیر بماند. . گویند هیچ جای، آبی نیکوتر از نیسابور و سمرقند نیست(فرخ نامه).
درخت آبی و انار وصل کرده تا نکوتر شود و بار بیشتر آورد(فرخ نامه). اگر جایی که آبی بود انگور نهند تباه گردد، و در انبار به هم نباید نهادن(آثار و احیاء) و (نوادر التبادر).
گویند که هر کس درخت به را نتوان پیراست و بی پیراستن نیکو نبود. و این معنی در هیچ ولایتی دیگر ندانند و بجای نیاورند. لاجرم به ایشان خوب و آبدار و خوش طعم و پر بوی نباشد و نتوان خوردن. به را به جهت آن آبی گویند که آن را آب زیاده از همه درختان میوه دار باید داد(آثار و احیاء).