بخش اول فصل سوم : در معرفت کشتزار و درختستان
بدانکه فلاحت برزیگری و درخت نشاندن بود. و اصل کلمه از شکافتن زمین است. این علمی است پر منافع و اصل همه صناعت است (یواقیت العلوم).
و این حِرفت بهترین حِرف طبیعیه است و اول صناعتی که ایزد تعالی و تقدس آدم علیه السّلام را تعلیم داد این بود، و بتحقیق اکسیر اعظم و صناعت مقدم که نظام عالم و بقای بنی آدم بدو مربوط است اینست. گویند صحفی که بابراهیم علیه السّلام نازل شد بیشتر مشتمل بر این علم بود. و حکما در این شیوه تألیفات مطول کردهاند و شرح و بسط آن کما یَنبَغی(چنانکه سزد) داده و اشکال و صور اشجار و نباتات کشیده و احوال اراضی و اوقات و کیفیت استخراج قنوات و سایر تدبیرات که درین حرفه بدان احتیاج افتد نموده و در این کتاب هم برمزی از آن اشاره افتد(نفائس الفنون).
بدانکه اصل نبات اگر حبّ بوده باشد آنرا تخم خوانند و اگر نوی شجر و هر یک از اینها که بواسطه قوتهاء خادمه و مخدومه که ایزد تعالی در او تعبیه فرموده چنانکه در بحث قوی ذکر رفت بنهایت کمال رسند و از برای بقای نوع محافظت اصل خود کنند(نفائس الفنون).
در معرفت هوا و باران
و این باب در شناختن باران و سرماست که از علامات بدانند. اگر کلاغ پیسه(زاغی) بر کنار آب روان نشیند و سر در او می برد و می آرد و خویشتن را بشوید دلیل کند بر درازای زمستان. اگر مگس بگزد یا پروانه بسیار در چراغ افتد تا سوخته شود یا فتیله چراغ سخت سیاه باشد یا عنکبوت از خانه همی افتد بی آمدن باد یا بن دیگ بینی که شرر آتش بر او بسیار باشد دلیل کند کی(که) باران آید. اگر گوسفند بینی که در رمه دنبال همی خارد از بعد سه روز باران باشد. اگر گاو زبان بسم بر می آرد و چون در پایگاه شود دلیل کند بر بارندگی. همچنین اگر گرگ روی به آبادانی نهد و نزدیک مردم آید یا موش بانگ بسیار کند یا بلوط و عرعر(سرو کوهی) بر بسیار آرد و روی نهادن خوک به مردم و رفتن ماده از پس گُشن(نر)، این همه دلیلست بر درازی زمستان و بارندگی. جنسی است از بزغ که بر درخت شوند چون بانگ کند باران آید، و مرغی است که آن را دارکوبک خوانند و به تازی نفره و به طبرستان واروار گویند، حکایت آواز او چون این مرغ بانگ کند در زودی باران آید. و شغال در شبی که میغ(ابر) باشد یا باران همی بارد بانگ کند دیگر روز آسمان بیفروزد و آفتاب باشد. چون قوس قزح پیدا آید و سبز رنگ بسیار باشد، دلیلست بر نیکوئی سال و بسیاری گیاه و نبات و حبوب بسیار بودن. اگر بچه خوک و موش بسیار باشند دلیل کند که بدان ولایت لشکر بسیار رسد. والله اعلم(نزهت نامه علایی).
چون قمر در شب سیم یا چهارم رقیق و صافی بود آن شب و دیگر روز هوا صافی شود و اگر سرخ رنگ بود علامت کثرت باد بود(ارشادالزراعه) و (معرفت فلاحت).
اگر در منتصف(نیمه) ماه، قمر صافی شود هوا صاف بود، اگر سیاه رنگ بود علامت بارندگی بود و اگر آفتاب در وقت برآمدن صافی بود یا آنکه پیش از طلوع آفتاب قطعه های ابر متفرق پیدا شود یا آنکه در وقت غروب آفتاب ابر نبود، بعد از غروب یا قبل از آن ابر باشد این همه علامت تأخیر باران بود و چون قطعه سحاب(ابر) ظاهر شود مایل بحمره(سرخی) دلیل باران بود و بانگ کردن گنجشک بر درختان علامت باران بود. اگر در شب سوم ماه یا چهارم قمر منبسط و عریض نماید و هوا غبارناك بود یا آنکه آفتاب در وقت طلوع مایل بحمره باشد یا آنکه آفتاب در وقت طلوع آفتاب ابر سیاه آفتاب را بپوشد یا در وقت غروب آفتاب بر یسار(سمت چپ) او ابر سیاه بود این همه علامت باران بود(ارشادالزراعه) و (معرفت فلاحت).
و چون دیگ از بالای دیگ پایه فرو گیرند بعد از آنکه طعام پخته باشند و در اسفل(زیر) آن شراره های آتش بسیار بود یا آنکه مرغ خانگی خود را بسیار میخارد و بانگ بسیار میکند یا آنکه خطاف(پرستو) که آن را فرشته رو گویند بر گرد آب می گردد و بانگ بسیار می کند یا آنکه در دنبال رو بمغرب بایستد و یک پای را تمام بر زمین ننهد یا آنکه گرگ بسیار به آبادانی درآید و یا آنکه موش از سوراخ خود چیزهائی که بذخیره نهاده بیرون بیاندازد این همه علامت بارندگی است خاصه در اول ماه و در آخر ماه. چون بر گرد قمر سرخی خالص پیدا آید علامت سرما بود و اگر دو دائره یا سه دائره زرد یا سرخ بر گرد قمر ظاهر شود علامت سرمای سخت بود و بانگ کردن سگ های بسیار در درون خانه و برجستن گوسفند در چراگاه از زمین و نمودن روشنائی چراغ مشابه ظلمت، این همه علامت سرما است و چون مرغان از درختان زیر میآیند و در آب غوطه می خورند علامت سرماست و بارندگی باشد. و در سالی که درخت بلوط و فلفل بار بسیار آورد زمستان آن سال دراز گذرد. و چون درازگوش روی بمغرب بایستد و زمین بدست میکاود و در آسمان نظر میکند علامت درازی زمستان بود. گفته اند در مابین بیست و دوم مهرماه جلالی و بیستم آبان ماه و در جَدی(دی ماه) و منتصف دلو(بهمن ماه) و ما بین بیست و هفتم بهمن ماه جلالی و پنجم اسفندارمذ ماه از سرما ایمن نتواند بود چه اغلب آن بود که در این ایام برودت در هوا ظاهر شود .اگر بوقت انگور چیدن یا پیش از سقوط ثریا باران آید، غله در آن سال بیشتر رسد. و اگر بوقت سقوط ثریا باران آید، غله در آن سال بوقت معهود رسد و اگر بعد از سقوط ثریا باران آید غله دیر رسد(ارشادالزراعه) و (معرفت فلاحت).
توضیح - سقوط ثریا به معنای فرو شدن ثریا است. طلوع سحرگاهی ثریا در بهار نیمکره شمالی نشانه آغاز مسافرت های دریایی و فصل زراعت بوده است. و غروب صبحگاهی آن در پاییز نشان دهنده پایان این فعالیت ها است.