بخش دوم فصل ششم : تاک - Page 02
چند رنگ شدن انگور
سه شاخ انگور سیاه و سپید و سرخ بشکافی چنان که چشم ها تباه نشود و هر سه به یکدیگر باز نهی روی در روی کرده چون تنگ بپیچی و لختی گل در وی گیری تا هر سه در هم بروید و یکی شود چون بر آرد از سه لون انگور باشد سیاه و سپید و سرخ(نزهت نامه علایی).
هیچ ممکن باشد که از اصل یک رزبن خوشه های رنگارنگ برآید؟
گفته اند جایگاهی که انگورهای مختلف باشد از سیاه و سپید و سرخ، از دو بن یا سه بن، تاک ها باهم باید آوردن، و به میان استخوان ساق اشتر بیرون کشیدن سخت، پس بعد هشت روز آنچه زیادت باشد بر بالای استخوان ببُرد، مگر قدر انگشتی که باز گذارده، و پاره گل تر بر زخم ها زند و رها کند، و برگ ها که از زیر استخوان برآرد، بباید چیدن، و آنچه از بالای استخوان برآرد باهم بندد، و هر پنج روزی آب بر وی پاشد، تا آنگاه که آن تاک هادرهم [شد] و به یکدیگر ملتحم گردد جملت و یک شاخ شود. پس سال دیگر جایگاه فروکند، و آن شاخ ها که تاک های مختلف یکی شده باشد در وی نهد، و سرش بر بالا کند، و پهلوها به گل بیاکند، تا نیک بروید، [و] شاخ ها برآرد. آنگاه استخوان بشکند به آهستگی چنانکه آسیبی بدو نرسد. و گیاه با پوست درخت بر وی پیچد، آنگاه که نیک سخت قوی گردد، از مادران جدا کندش، خوشه های انگور برآرد ملون، و در میان دانه های کوچک رسته(یواقیت العلوم).
اگر خواهند تا از شاخی رز، دو گونه انگور نماید از هر انگوری که خواهد یک بستاند و درهم بندد و در میان نایژه(مانند نی) سفالین ناپخته کشند و در زمین ننشانند و سرگین در میان او کنند و شاخهای آن برهم پیچند و بگذارند تا سال بگذرد و شاخها درهم روید و یکی شود. پس از میانه بباید برید. دیگر بار برآید و چون وقت آن باشد که انگور باشد از هر خوشهای دو سه رنگ باشد و یک شاخ دو سه رنگ باشد. انجیر نیز همچنین توان کرد و نیکو آید(فرخ نامه).
شیغوثیا گوید انگور سپید را بباید افشرد و شیره او به آرد جو بباید آمیخت و در بن انگور سیاه انبار باید کرد. در آن وقت رز آب به خود کشد، دیگر سال سپید گردد. و همچنین انگور سیاه بباید افشرد و شیره او به با گل سیاه دود آمیختن و نفط سیاه در میان باید کرد و در بن انگور سپید باید کرد، در آن وقت که آب به خود کشد، دیگر سال انگور سیاه بود(فرخ نامه).
و اگر انگور سرخ به کبریت دود کنند سپید شود(فرخ نامه).
اگر کسی خواهد که یک خوشه انگور دانه های آن گوناگون باشد چند شاخ تاک را هر یک از رنگی، مانند موی برهم بافند و هر دو سر وی را بریسمانی بربندند تا باز نشود و بکارند چون دو سال بگذرد با یکدیگر یکی شود و بهم روید و خوشه های انگور آن مختلف اللون باشد و بر بیشتر دهد و زودتر ببار آید و با قوت تر باشد(آثار و احیاء).
و اگر تاکی از انگور سفید بستانی، و یکی از آن سیاه و یکی از آن سرخ و آن تاک ها را بشکافی چنانکه قشرهای آن از آن جدا بود و آن را بر همدیگر دوسانی(بچسبانی) و بنشانی انگور سفید و سرخ و سیاه از یکدیگر حاصل آید. و هم او گوید، که اگر خواهی درختی که انگور سفید آورد، باید که کَرد بر گِرد درخت بکَنی. چون خاک از او دور کرده باشی، قدری نفط در آنجا ریزی، که انگور سفید به سیاه مبدل شود(عجایب قزوینی).
و اگر شاخی از انگور سپید و شاخی از انگور سیاه و شاخی از سرخ بستانند و بشکافند چنانکه پوست از او نرود و بعضی را ببعضی الصاق کنند و بنشانند یک درخت انگور سرخ و سیاه و سفید بار دهد و اگر خواهند انگور سپید سیاه شود حوالی آن درخت حفر کنند و نفط در او ریزند سیاه شود(نفائس الفنون).
معرفت حیله که به آن از یک تاک انگور به سه نوع بیرون آید سه تاک از سه درخت مختلف بگیرند هر یک دو گز و هر یک را شق کنند به وجهی که به چشم های تاک و مغز آن ضرر نرسد و بعد از آن یک نصف از این هر سه تاک بهم ترکیب کنند. چنانچه جانب مغز آن همه به اندرون باشد و آن را به لوخ ببندند و شق آن را به سرگین گاو تر آلوده کنند و بعد از آن به گل پاک خالص آلوده کنند و بنشانند چنانچه یک گردن زیر خاک باشد و یک گردن بیرون و در هر سه روز آب بر اصل آن بپاشند تا آن وقت که سبز شود و چون انگور بیرون آید به سه لون مختلف بود(معرفت فلاحت).