بخش دوم فصل ششم : تاک - Page 04

نگهداشتن تاک

و اگر خوشه انگور در میان جو نهند مدتی بماند(فرخ نامه).

اگر انگور در خنبی نهند که در آن نبیذ بوده باشد دیرگاه بماند و غوره همین سبیل(فرخ نامه).

اگر خواهند که انگور دیرگاه بماند و تباه نشود، برگ رز بباید جوشید و آن آب سرد بر انگور باید ریخت، و انگور خوشه نگونسار بباید آویخت(فرخ نامه). و اگر خواهند که انگور تازه بماند خوشهای انگور را در میان جو نهند پیوسته تازه باشد و متغیر نشود(نفائس الفنون).

پیوند تاک

جالینوس حکیم گوید که تاك را بهیچ درخت پیوند نتوان نمود الا بر چنار که میان ایشان مشابهتی تمام است، بحسب چوب و برگ و کمی شاخ و چون تاك را بر درخت چنار نوچه که برابر ساق دست شده باشد، اسکنه پیوند نمایند، انگور بسیار دهد و سودمند بود و تجربه کرده اند(ارشادالزراعه).

هرس تاک

جالینوس حکیم گوید در معرفت فضول تاك و فضول تاك عبارت است از تاکهای باریک که از اطراف و جوانب تاك اصل بیرون میآید هریک از آنها که انگور نداشته باشد بدست قطع کنند و آهن بآن نرسانند و فضول تاك نو را البته باید قطع کرد و بعضی از اهل فلاحت از فضول آنچه قوی باشد قطع کنند و همچنان بگذارند. اما وقت تاك بریدن ما بین اول دلو و اول حوت(اسفند ماه) است و بعضی تاك آن وقتی برند که انگور چیده باشند و برگریز بود و این اولی است چو تاك قوت میگیرد و انگور آینده قویتر میشود(ارشادالزراعه).

و بعضی گفته اند که بریدن تاك در خزان بهتر است اما هر تاك آنقدر از فضله آنکه میباید برید چهار دانگ در خزان باید برید و دو دانگ بگذارند که در بهار ببرند بجهت آنکه سرمای زمستان گاه باشد که بآن موضع بریده اثر کند و یک دو چشمه آن را خشک کند و اره که بآن تاك برند تیز باید و تاك بریدن در وقت نقصان نور ماه باید و بهتر آن بود که در محاق(سه شب آخر ماه که در بامداد و شامگاه، ماه دیده نمی شود) بود(ارشادالزراعه).

طبع دارویی برای تاک

انگور تریاک چگونه باید نشاندن؟

از عجایب عمل های اهل روم یکی این است، و سخت پرمنفعت چیزی است. بگیرد تاک رز که بخواهد نشاندن. و از بن وی بقدر سه انگشت باز شکافد، و چنانکه در صورت نخستین گفتیم میانه آن به آهنی گوش پاک کن، پاک کند. و آنکه به معجون تریاک بردق(بزرگ. باید مراد قوی باشد) بیاکَنَد، پس باهم نهد. [و همچنانکه یاد کردیم] به حشیش تر که در مسجدها افگنند، سخت بپیچد و بن وی در میان پیاز زری نهد و در کانه افکند، بگیرد و سوراخی در بن وی کند. و در بن رز دفن کند، چنانکه بن وی به ساق پیوسته بود و سر به بالا کرده محرف. چنانکه از اصل رز دور باشد. آنگه وقت بهار هر سال اندکی تریاق(تریاک. پادزهر. شیره خشخاش درخت کوکنار) در آب حل کندو در سبزی افکند و از آنجا رز را آب دهد. تا آنگاه که بار آرد و در هر دانه ای از آن انگور بجای شربتی [از] تریاق کار کند. و هر وصف از تریاق کرده اند همه در وی باشد. و اگر بجای تریاق خربق سیاه از انگور بیاکند، مسهل سودا باشد. و اگر [به] سقمونیا بیاکَنَد، مسهل صفرا باشد(یواقیت العلوم).

گفته اند که هر کس که خواهد انگور درختی را طبع دارویی از داروها کند، آن دارو را در آب آغشته می باید کرد. چندان که قوت آن دارو بگیرد. آنگاه آن آب را در بن درخت انگور می باید کردن، و جز بدان آب آن را نباید آب دادن، تا انگوری که برآید بر طبع آن دارو باشد. و هم روافض گویند مامون خلیفه،عی بن موسی الرضا را رضی الله عنه هم بدین طریق زهر داد و بکشت(علم الفلاحه).